هنوز هم وقتی به دیشب فکر میکرد،قلبش لبریز از اشتیاق و هیج
هنوز هم وقتی به دیشب فکر میکرد،قلبش لبریز از اشتیاق و هیجان و عشق میشد.احمقانه؟او حالا مرز های جنون را هم رد کرده بود.ترس؟ ترس در وجودش رسوخ کرده بود،ترس از دست دادن'او' !
ایا واقعا یک شب رقصیدن با' او' دختر را چنین آشفته کرده بود؟چنین عاشق؟
https://eitaa.com/joinchat/4004971399C31812ca99c
ایا واقعا یک شب رقصیدن با' او' دختر را چنین آشفته کرده بود؟چنین عاشق؟
https://eitaa.com/joinchat/4004971399C31812ca99c
۳۰۵
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.