رفتم به کنار رود سر تا پا مست

رفتم به کنار رود سر تا پا مست
رودم به هزار قصه می بُرد ز دست
چون قصه درد خویش با او گفتم
لرزید و رمید و رفت و نالید و شکست 
#فریدون-مشیری
دیدگاه ها (۱)

دل در بر من زنده برای غم تستبیگانهٔ خلق و آشنای غم تستلطفی ا...

نظر از تو برنگیرمهمه عمر تا بمیرمکه تو در دلم نشستیو سر مقام...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط