به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری

به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سربه تایید تکان دادی و گفتی آری !

عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
او که از جان خودت دوست ترش می داری

ای که نزدیک تری از من دلتنگ به من
بین ما نیست به جز فاصله ای اجباری

زندگی چیست به جز خاطره ای افسرده
زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری

گله ای نیست به تنهایی خود دل بستم
به -غزل گریه- ی هر روز..به شب بیداری

روی دیوار دلم سایه ای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری



#سیده_تکتم_حسینی
دیدگاه ها (۱۰)

تو باشی من قدم به قدم فدایت می شوم  تو باشی از لحظه های دلتن...

از یاد نبر که از یاد نبردمت!از یاد نبر که تمام این سالها،با ...

هنوزم محوِ ردپای تواَمگوش به زنگِ تمِ صدای تواَمصید دلتای سی...

چــای مــی ریــزم بــرایــت گــر چــه پـیـشــم نـیـسـتــیجــ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط