سلام
سلام
سفر به ایران 💜
travel to Iran 💜
پارت ۵
ببخشید دیروز نتونستم پارت بدم عوضش امروز یه پارت طولانی میدم
راستی این رمان همش ساخته تخیل ننه و هیچ ربطی به اعضا نداره
اینم بگم که فیک به هیچ عنوان صحنه دار نیست
ات : ببخشید چی شد
جین : شانس خوبت زده و میتونی با ورد واید هندسام و شش بچه تو یک خونه باشی
ات : خخخخخخخخ
کوک : کوفت (کره ای)
ات : خب برین استراحت کنید تا من براتون غذا درست کنم
جیمین : لازم نیست آنقدر رسمی صحبت کنی ما قراره حالا حالا ها کنار هم باشیم
ات : هوم باشه....وایسا چی؟!
ولی دیگه دیر شده بود پسرا تو اتاق خودشون بودن
ات
خب براشون چی درست کنم
اسنک؟
نه بابا این تو کره هست
آها فهمیدم
شروع به درست کردن شدم
دو ساعت بعد
آخ آخ چه بویی راه افتاده
حتما الان بیدار میشن
یام گشتم شد
که کوک اومد بیرون
کوک : بوی خوبی راه افتاده
جیمین هم اومد بیرون
جیمین : گشنمههههه
که همه اومدن
ات : خب برین دست و صورتتون رو بشورید تا غذا رو بکشم
جین : این که همش برنجه
ته : هه برنج یه همچین بویی راه انداخته
نامجون : مثبت باشید ته دیگ داره
ات : مگه تو کره ته دیگ دارین؟
نامجون : نه:/
ات : بابا بکشید ببینید چیه
نکته : غذاهه ته دیگ بود
شوگا : عوا این مرغ داره لاش
ات : پ ن پ برنج خالی میزاریم جلو مهمون
جین : هوممم چه خوشمزسس
نامجون : آخ آخ تعم بهشت میده
ات : شما آبگوشت رو بخورید چی میگین ؟
کوک : چی چی ؟
ات : ولش کن
شوگا : تو گشنت نیست؟
ات : چرا خیلی
شوگا : خب بیا
ات : خب مزاحمتون میشم
شوگا آن رو کشید رو صندلی...
خب این پارت رو طولانی دادم
حالا میفهمم فیک نویسا چه چیزایی رو تحمل میکنن
دستم شکست✋
خو تا آخر هفته پارت مجانی میدم بقیش شرطی میشه
بایی
سفر به ایران 💜
travel to Iran 💜
پارت ۵
ببخشید دیروز نتونستم پارت بدم عوضش امروز یه پارت طولانی میدم
راستی این رمان همش ساخته تخیل ننه و هیچ ربطی به اعضا نداره
اینم بگم که فیک به هیچ عنوان صحنه دار نیست
ات : ببخشید چی شد
جین : شانس خوبت زده و میتونی با ورد واید هندسام و شش بچه تو یک خونه باشی
ات : خخخخخخخخ
کوک : کوفت (کره ای)
ات : خب برین استراحت کنید تا من براتون غذا درست کنم
جیمین : لازم نیست آنقدر رسمی صحبت کنی ما قراره حالا حالا ها کنار هم باشیم
ات : هوم باشه....وایسا چی؟!
ولی دیگه دیر شده بود پسرا تو اتاق خودشون بودن
ات
خب براشون چی درست کنم
اسنک؟
نه بابا این تو کره هست
آها فهمیدم
شروع به درست کردن شدم
دو ساعت بعد
آخ آخ چه بویی راه افتاده
حتما الان بیدار میشن
یام گشتم شد
که کوک اومد بیرون
کوک : بوی خوبی راه افتاده
جیمین هم اومد بیرون
جیمین : گشنمههههه
که همه اومدن
ات : خب برین دست و صورتتون رو بشورید تا غذا رو بکشم
جین : این که همش برنجه
ته : هه برنج یه همچین بویی راه انداخته
نامجون : مثبت باشید ته دیگ داره
ات : مگه تو کره ته دیگ دارین؟
نامجون : نه:/
ات : بابا بکشید ببینید چیه
نکته : غذاهه ته دیگ بود
شوگا : عوا این مرغ داره لاش
ات : پ ن پ برنج خالی میزاریم جلو مهمون
جین : هوممم چه خوشمزسس
نامجون : آخ آخ تعم بهشت میده
ات : شما آبگوشت رو بخورید چی میگین ؟
کوک : چی چی ؟
ات : ولش کن
شوگا : تو گشنت نیست؟
ات : چرا خیلی
شوگا : خب بیا
ات : خب مزاحمتون میشم
شوگا آن رو کشید رو صندلی...
خب این پارت رو طولانی دادم
حالا میفهمم فیک نویسا چه چیزایی رو تحمل میکنن
دستم شکست✋
خو تا آخر هفته پارت مجانی میدم بقیش شرطی میشه
بایی
۲۱.۶k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.