ادامه پارت

ادامه پارت

جنی:ولی کاش با پسرا میرقصیدی
من:وقتی دوستم هست پسر لازم نیست
خب گذشت و گذشت تا موقع شام

جولیا

یکم غذا کشیدم و اومدم پیش کامیلا توی بشقابش هرگونه عنصری از داخل سفره بود
اسی اومد اون طرفش و تا نگاهش افتاد به غذای کامیلا قیافشو جمع کرد و اومد پیش من نشست واییی حدایی این سوسکو با دست میگیره ولی توی غذا خوردن وسواسیه من که اونجوری نبودم با دیدن غذای کامیلا چندشم شد چه برسه به این به اطراف نگاه کردم نمی دونم چرا وقتی جونگ کوک رو میدیدم ضربان قلبم میرفت رو هزار اونروزم دختر کش شده بود و همس منو نگا میکرد وتی چشم تو چشم شدیم تودلم اشوب شد .....

سارا

از اول مهمونی جیمین قفل بود روم اونم دختر کش شده بود
با اخم نگاش کردم یه چشمک زد تو دلم کارخونه قند اب کنی بود
جیمین امد از کنارم رد شد و گفت:جذاب لعنتی
اون به من گفت جذاب والبته لعنتی.........
دیدگاه ها (۳)

ج ناشناس اره میتونی بهم اعتماد کنی اصلا امتحانم کن تا بفهمی

پلنگ صورتی خودم #جذاب #عاشقانه❤

پارت۲۸اماجی دراگون جوش اورده بود بد جور همه هنگیده بودیم ولی...

کی پاپرا دستا بالا میخوام بفهمم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط