game of love and hate(part 15)
ات:خب بچه ها مامان پیام داد هفته دیگه عروسیه امروز بیاید بریم خرید های عروسی رو کنیم
تهیونگ:خیلی زود نیست برای عروسی
ات:خودت که بهتر از من میدونی زندگی ما دست ما نیست دست پدر مادر هامونه
تهیونگ:درست میگی فراموش کرده بودم
ات:خب خب همه گی جمع کنید بریم
پاساژ
لانا:ات اینجا لباس عروس هاش قشنگ به نظر میادا
ات:بیریم تو
فروشنده:سلام خیلی خوش اومدید چطور میتونم کمک تون کنم
ات:پر فروش ترین و گرون ترین و خوشگل ترین لباس عروس هاتونو میخوام
فروشنده:چشم الان براتون مییارم
چند دقیقه بعد
فرشنده : اینا پرفروش ترینلباس عروسامونه
ات:ممنون
تهیونگ:برو بپوششون
ات:باشه
چند دقیقه بعد
ات:چطوره
تهیونگ:نچ خیلی شلوغه
ات:این یکی چطوره
تهیونگ:نه خیلی سادس
ات:این یکی دیگه خوبه
تهیونگ:نه اینم خیلی بازه
ات:این یکی چطوره
تهیونگ:این لباس خیلی خوشگل بود تو تنش چیزی بود که انگار واسه این دختر ساخته شده بود
تهیونگ:همین خوبه
ات:ولی این که از قبلی باز تره
تهیونگ:همین خوبه
ات :باشه
مین هو: بچه ها یه کت شلوار فروشی خوب پیدا کردم خودمم از همون جا لباسمو گرفتم
ات:بریم ببنیم چیا داره
چند دقیقه بعد
تهیونگ:چطوره
ات:نه بعدی
تهیونگ:این خوبه
ات:نه بعدی
تهیونگ:این دیگه خیلی خوبه
ات:جذاب شده بود توی این کت شلوار
ات:همینو برمیداریم
تهیونگ:بریم حلقه بخریم
ات:باشه
چند ساعت بعد
ات:وایی خسته شدم بریم خونه دیگه همه چی خریدیم
همه :باشه بریم خونه
تهیونگ:خیلی زود نیست برای عروسی
ات:خودت که بهتر از من میدونی زندگی ما دست ما نیست دست پدر مادر هامونه
تهیونگ:درست میگی فراموش کرده بودم
ات:خب خب همه گی جمع کنید بریم
پاساژ
لانا:ات اینجا لباس عروس هاش قشنگ به نظر میادا
ات:بیریم تو
فروشنده:سلام خیلی خوش اومدید چطور میتونم کمک تون کنم
ات:پر فروش ترین و گرون ترین و خوشگل ترین لباس عروس هاتونو میخوام
فروشنده:چشم الان براتون مییارم
چند دقیقه بعد
فرشنده : اینا پرفروش ترینلباس عروسامونه
ات:ممنون
تهیونگ:برو بپوششون
ات:باشه
چند دقیقه بعد
ات:چطوره
تهیونگ:نچ خیلی شلوغه
ات:این یکی چطوره
تهیونگ:نه خیلی سادس
ات:این یکی دیگه خوبه
تهیونگ:نه اینم خیلی بازه
ات:این یکی چطوره
تهیونگ:این لباس خیلی خوشگل بود تو تنش چیزی بود که انگار واسه این دختر ساخته شده بود
تهیونگ:همین خوبه
ات:ولی این که از قبلی باز تره
تهیونگ:همین خوبه
ات :باشه
مین هو: بچه ها یه کت شلوار فروشی خوب پیدا کردم خودمم از همون جا لباسمو گرفتم
ات:بریم ببنیم چیا داره
چند دقیقه بعد
تهیونگ:چطوره
ات:نه بعدی
تهیونگ:این خوبه
ات:نه بعدی
تهیونگ:این دیگه خیلی خوبه
ات:جذاب شده بود توی این کت شلوار
ات:همینو برمیداریم
تهیونگ:بریم حلقه بخریم
ات:باشه
چند ساعت بعد
ات:وایی خسته شدم بریم خونه دیگه همه چی خریدیم
همه :باشه بریم خونه
- ۷.۲k
- ۲۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط