پارت ۲۱ فیک دور اما آشنا
پارت ۲۱
آدلیا ویو
آدلیا : خب نه خسته نیستم
تهیونگ : عالیه پس بیا بریم بیرون یکم حال و هوامون عوض شه
آدلیا : اوکی
رفتم دستشویی و صورتمو شستم و خشک کردم ، یه آرایش ملایم درحد کوشن و تینت انجام دادم و موهامم آوردم دو طرفم ، در طول تمام مدت که داشتم حاضر میشدم تهیونگ بهم خیره شده بود
آدلیا : خب بریم
باهم رفتیم پایین و بدون هیچ حرفی از خونه زدیم بیرون
آدلیا : میشه پیاده بریم؟
تهیونگ : آره ، چیکار کنیم حالا؟
آدلیا : اومممم....نمیدونم(لبخند)
تهیونگ :(لبخند)اشکال نداره من یه ایده دارم با کنجکاوی سرمو به طرفش برگردوندم و گفتم
آدلیا : چه ایده ای ؟
تهیونگ : بریم خونه انتخاب کنیم برای خودمون ، دوتایی
آدلیا : عالیه بریم
تهیونگ : من چندتا خونه رو میشناسم میخای بریم ببینیمشون؟
آدلیا : آره بریم
رفتیم و اولین خونه رو نگا کردیم
آدلیا : ته ته این زیادی بزرگه
تهیونگ : خب خوبه دیگه ۴ تا اتاق داره یکیش واسه ما و اون ۳ تای دیگشم برای بچه هامون
خندیدم و گفتم
آدلیا : چه خبره ؟ یدونه یا دوتا بچه کافیه
تهیونگ : مطمعنی ؟ 😉
آدلیا : آره بیا بریم
از اون خونه اومدیم بیرون و رفتیم یه خونه ی دیگه
آدلیا : اینم زیادی کوچیکه
رفتیم بعدی ......
آدلیا : وای این آشپزخونش زشته
بعدی.....
آدلیا : این تراس داره
تهیونگ : خب زندگیم اشکالش چیه ؟
آدلیا : تراس دوست ندارم
تهیونگ: باشه بیا بریم بعدی
بعدی.......
آدلیا : این.......
تهیونگ : چیشده زندگیم؟ این مشکلش چیه؟
آدلیا : خب میخام دو طبقه باشه و اتاقا بالا باشه
تهیونگ : باشه عشقم بیا بریم آخریه رو خوشت میاد
آدلیا : باشه ته ته جونم
بعدی........
آدلیا : وایییییی
تهیونگ : چیشد نفسم؟
آدلیا : این عالیه ، همچیش عالیه حتی دکورش
تهیونگ : خوبه پس....... آقا ما همینو میخریم
$: مبارکتون باشه
تهیونگ پولو براش کارت به کارت کرد و سند خونه رو گرفتیم
تهیونگ : خب اینم از خونمون
آدلیا : میشه بیایم همین جا زندگی کنیم؟
تهیونگ : از الان؟
آدلیا: اوهوم...
تهیونگ : باشه بیا بریم وسایلامونو جمع کنیم
آدلیا : امشب نه خسته ایم بیا بریم رستوران و بعدم بریم بخوابیم
تهیونگ : خب پس...... فردا اول صبح میایم اینجا
آدلیا : با وسایلمون
تهیونگ: دقیقا
آدلیا : الان بیا بریم شام
تهیونگ : باشه
باهم رفتیم به رستوران رفتیم و غذامونو سفارش دادیم ، بعد از چند مین غذارو آوردن
گارسون : نوش جان
تهیونگ : ممنون
گارسون رفت و ماهم غذامونو شروع کردیم
بعد از چند مین غذامون تموم شد
آدلیا: ......
ببخشید دیر گذاشتم عین چی درس داشتم 💜💫
شرط: ۱۷ لایک و ۱۳ کامنت💜
بچها اشتباه شد پارت ۲۰ رو جا انداختم الان گذاشتم
اول پارت ۲۰ رو بخونین و بعد اینو
بازم ببخشید 😊💜
آدلیا ویو
آدلیا : خب نه خسته نیستم
تهیونگ : عالیه پس بیا بریم بیرون یکم حال و هوامون عوض شه
آدلیا : اوکی
رفتم دستشویی و صورتمو شستم و خشک کردم ، یه آرایش ملایم درحد کوشن و تینت انجام دادم و موهامم آوردم دو طرفم ، در طول تمام مدت که داشتم حاضر میشدم تهیونگ بهم خیره شده بود
آدلیا : خب بریم
باهم رفتیم پایین و بدون هیچ حرفی از خونه زدیم بیرون
آدلیا : میشه پیاده بریم؟
تهیونگ : آره ، چیکار کنیم حالا؟
آدلیا : اومممم....نمیدونم(لبخند)
تهیونگ :(لبخند)اشکال نداره من یه ایده دارم با کنجکاوی سرمو به طرفش برگردوندم و گفتم
آدلیا : چه ایده ای ؟
تهیونگ : بریم خونه انتخاب کنیم برای خودمون ، دوتایی
آدلیا : عالیه بریم
تهیونگ : من چندتا خونه رو میشناسم میخای بریم ببینیمشون؟
آدلیا : آره بریم
رفتیم و اولین خونه رو نگا کردیم
آدلیا : ته ته این زیادی بزرگه
تهیونگ : خب خوبه دیگه ۴ تا اتاق داره یکیش واسه ما و اون ۳ تای دیگشم برای بچه هامون
خندیدم و گفتم
آدلیا : چه خبره ؟ یدونه یا دوتا بچه کافیه
تهیونگ : مطمعنی ؟ 😉
آدلیا : آره بیا بریم
از اون خونه اومدیم بیرون و رفتیم یه خونه ی دیگه
آدلیا : اینم زیادی کوچیکه
رفتیم بعدی ......
آدلیا : وای این آشپزخونش زشته
بعدی.....
آدلیا : این تراس داره
تهیونگ : خب زندگیم اشکالش چیه ؟
آدلیا : تراس دوست ندارم
تهیونگ: باشه بیا بریم بعدی
بعدی.......
آدلیا : این.......
تهیونگ : چیشده زندگیم؟ این مشکلش چیه؟
آدلیا : خب میخام دو طبقه باشه و اتاقا بالا باشه
تهیونگ : باشه عشقم بیا بریم آخریه رو خوشت میاد
آدلیا : باشه ته ته جونم
بعدی........
آدلیا : وایییییی
تهیونگ : چیشد نفسم؟
آدلیا : این عالیه ، همچیش عالیه حتی دکورش
تهیونگ : خوبه پس....... آقا ما همینو میخریم
$: مبارکتون باشه
تهیونگ پولو براش کارت به کارت کرد و سند خونه رو گرفتیم
تهیونگ : خب اینم از خونمون
آدلیا : میشه بیایم همین جا زندگی کنیم؟
تهیونگ : از الان؟
آدلیا: اوهوم...
تهیونگ : باشه بیا بریم وسایلامونو جمع کنیم
آدلیا : امشب نه خسته ایم بیا بریم رستوران و بعدم بریم بخوابیم
تهیونگ : خب پس...... فردا اول صبح میایم اینجا
آدلیا : با وسایلمون
تهیونگ: دقیقا
آدلیا : الان بیا بریم شام
تهیونگ : باشه
باهم رفتیم به رستوران رفتیم و غذامونو سفارش دادیم ، بعد از چند مین غذارو آوردن
گارسون : نوش جان
تهیونگ : ممنون
گارسون رفت و ماهم غذامونو شروع کردیم
بعد از چند مین غذامون تموم شد
آدلیا: ......
ببخشید دیر گذاشتم عین چی درس داشتم 💜💫
شرط: ۱۷ لایک و ۱۳ کامنت💜
بچها اشتباه شد پارت ۲۰ رو جا انداختم الان گذاشتم
اول پارت ۲۰ رو بخونین و بعد اینو
بازم ببخشید 😊💜
- ۲۰.۲k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط