دیشب ای بهتر ز گل در عالم خوابم شکفتی

دیشب ای بهتر ز گل در عالم خوابم شکفتی
شاخ نیلوفر شدی در چشم پر آبم شکفتی

ای گل وصل از تو عطر آگین نشد آغوش گرمم
گرچه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی

برلبش ای بوسه ی شیرین تر از جان غنچه کردی
گل شدی بر سینه ی همرنگ سیمایم شکفتی

شام ابرآلود طبعم را دمی چون روز کردی
آذرخشی بودی و در جان بی تایم شکفتی

یک رگم خالی نماند از گردش تند گلابت
ای گل مستی که در جام می نابم شکفتی

بستر خویش از حریری نرم چون مهتاب کردم
تا تو چون گل های شب در باغ مهتابم شکفتی

خوابگاهم شد بهشتی بسترم شد نو بهاری
تا تو ای بهتر ز گل در عالم خوابم شکفتی ...
دیدگاه ها (۱۲)

تار گیسوی تو درمشت گره خورده ی بادخبر از خانه ی ویران شده در...

سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتیدل بریدن هات حکمت داشت: د...

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزارا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط