هوپ به سمت کمد لباسی رفت و هورسی درآورد

۲

هوپ به سمت کمد لباسی رفت و هورسی درآورد
به سمت دختر رفت دستای اون رو از لهاف در آورد
و هورسو به به تن دختر کرد

اونو بلند کرد تو چشماش زل زد

ات دم کوچولوشو تو دستش گرفت درواقع اونو بغل کرد

هوسوک تعجب کرد __:تو دم داری
گوش دختر رو کمی کشید __:مگه اینا الکی نیست


ات بغضش گرفت __: هی دردم گرفت آقاهه

_::اسمم هوسوکه

سرشو خیلی کیوت کج کرد __ پوسوکا بلغ

خیلی آروم دختر رو توی آغوش گرفت اما دختر با تمام قدرت پرید و پاهاشو دور کمر اون حلقه کرد

گازی به گردن هوسوک زد

__:اهههه گاز نگیر

__:چیکار کنم خب لیس زدن دوست ندارم
دیدگاه ها (۲)

۳با این حرف هم هوپ خندش گرفت هم تعجب کرد دختر انگشتشو به سمت...

۴ویو هوسوک __:بخواب بچه _<:من بچه نیستم اصلا هم نیستم فقط ،،...

۱ویو چیهوپ]هه این دستگاه های عروسک شانسی وایسا این عروسکه چه...

۳ .........فردا صبح __:ببین توله دوست داشتم بکنمت حالاهم مال...

٬٬با شاخه گل رز قرمز که پشتش قایم کرده بود منتظرش بود ، در خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط