آفتابدرحجاب

#آفتاب_در_حجاب
#قسمت_هفتم


💠 خون به چهره ی زرد و نزارش دویده است، و چشم هایش را حلقه ی اشکی آذین بسته است:

☀️ شمشیرم را بیاور عمه جان! و یاری ام کن تا به دفاع از امام برخیزم و خونم را در رکابش بریزم.

🔷 دیدن این حال روز سجاد و شنیدن صدای تبدارش که در کویر غربت امام می پیچد، کافی است تا زانوانت را با زمین آشنا کند، صیحه ات را به آسمان بکشاند و موهایت را به چنگ هایت پر پر کند و صورتت را به ناخن هایت بخراشد، اما اگر تو هم در خود بشکنی، تو هم فرو بریزی، تو هم سر بر زمین استیصال بگذاری، تو هم تاب و توان از کف بدهی، چه کسی امام را در این برهوت غربت و تنهایی همدلی کند؟



💠 این انگار صدای دلنشین هم اوست که:

🌕 خواهرم! سجاد را دریاب که زمین از نسل آل محمد خالی نماند.

🔷 فرمان امام، تو را بی اختیار از جا می کند و تو پروانه وار این شمع نیم سوخته را به آغوش می کشی و با خود به درون خیمه می بری.

🔶 صبور باش علی جان! هنوز وقت ایستادن ما نرسیده است. بارهای رسالت ما بر زمین است.



💠 تا تو سجاد را در بسترش بخوابانی و تیمارش کنی، امام به پشت خیام رسیده است و تو را باز فرا می خواند:

🌕 خواهرم دلم برای علی کوچکم می تپد، کاش بیاوریش تا یک بار دیگر ببینمش و ... هم با این کوچک ترین علقه هم وداع کنم.

🔷 با شنیدن این کلام در درونت با همه ی وجود فریاد می کشی که: نه!

🔷 اما به چشم های شیرین برادر نگاه می کنی و می گویی:

🔶 چشم!

#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
دیدگاه ها (۱)

#آفتاب_در_حجاب#قسمت_هفتم🌱آن سحرگاه که پدر برای ضربت خوردن به...

#آفتاب_در_حجاب#قسمت_هفتم🌱کودک شش ماهه را گرم در آغوشت می فشر...

#آفتاب_در_حجاب#قسمت_هفتم💠 هر چه دقیق تر به سپاه دشمن خیره می...

#آفتاب_در_حجاب#قسمت_هفتم✍پرتو هشتم:🌱 عجب سکوتی بر عرصه کربلا...

تو در میان این کوچه هاو در این شب هاکه انگار صبح ندارندداری ...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط