دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من…
گر از قفس گریزم ، کجا روم ، کجا ، من؟… کجا روم؟ که راهی ، به گلشنی ندارم…
که دیده برگشودم ، به کنج تنگنا ، من…
نه بسته‌ام به کس دل ، نه بسته دل به من کس…
چو تخته پاره بر موج ، رها ، رها ، رها من…
ز من هر آن که او دور ، چو دل به سینه نزدیک…
به من هر آن که نزدیک ، ازو جدا ، جدا من…
نه چشم دل به سویی ، نه باده در سبویی…
که تَر کنم گلویی ، به یاد آشنا ، من…
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟… که گویدم به پاسخ ، که زنده‌ام چرا من؟… ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری…
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من… (سیمین بهبهانی)
دیدگاه ها (۳)

پاسخ بانو میر افشار به شعر بی تو مهتاب شبی از فریدون مشیری"ب...

برای کشتن یک زن نیازی نیست فریاد بزنی , ترکش کنی رویاهایش را...

من یک زنم ...خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!من یک زنم...خالق...

یزدان به تو عمری دگر و روز دگر دادیک صبح دگر، ظهر دگر، شام د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط