امشب غزل به نام باران می نویسم..
امشب غزل به نام باران می نویسم..
با جوهر اشک فراوان می نویسم...
امشب تمام خاطرات رفته ات را..
بر گونه های خیس ایوان می نویسم..
امشب تمام دردهای مانده ات را..
بی واسته بی اسم وعنوان می نویسم..
امشب به یمن رفتنت از این حوالی..
ابیات خیسم بر خیابان می نویسم..
سخت ست ازاین فاصله چشمت سرودن..
اما من امشب سهل،آسان می نویسم..
یادم نمی آید تو اینم بوده باشی...
پس لاجرم نام تورا «آن»می نویسم..
از دست دادم تا همه دیروز هایم..
امروز خود را غرق تاوان می نویسم..
لبخند هایم در خیالت می گریزند..
پس امشبی با چشم گریان می نویسم..
با جوهر اشک فراوان می نویسم...
امشب تمام خاطرات رفته ات را..
بر گونه های خیس ایوان می نویسم..
امشب تمام دردهای مانده ات را..
بی واسته بی اسم وعنوان می نویسم..
امشب به یمن رفتنت از این حوالی..
ابیات خیسم بر خیابان می نویسم..
سخت ست ازاین فاصله چشمت سرودن..
اما من امشب سهل،آسان می نویسم..
یادم نمی آید تو اینم بوده باشی...
پس لاجرم نام تورا «آن»می نویسم..
از دست دادم تا همه دیروز هایم..
امروز خود را غرق تاوان می نویسم..
لبخند هایم در خیالت می گریزند..
پس امشبی با چشم گریان می نویسم..
۴۹۷
۲۳ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.