تو را خبر ز دل بیقرار باید ونیست

تو را خبر ز دل بیقرار باید ونیست...
غم تو هست ولی غمگسار باید ونیست...
اسیر گریه بی اختیار خویشتنم...
فغان که در کف من اختیار باید ونیست...
«رهی معیری»
دیدگاه ها (۷)

امشب غزل به نام باران می نویسم..با جوهر اشک فراوان می نویسم....

دیدنت باعث دلتنگی من خواهد شد...بعد هر آمدنت..رفتن اگر هست.....

تو شنیدی که دلم گفت:بمان ایست نرو...!بخدا وقت خداحافظیت نیست...

می روم بی آنکه بدانی..میان سینه ات...دل من است که می تپد..

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

🍒🌱همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرابی‌زبانم هم‌زبانی همچو ...

📜#غزلیات#رهی_معیری#غزل_بیست_و_ششمسزای چون تو گلی گر چه نیست ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط