ارباب جئون

پارت جدید ☁

+من... من که غر نزدم...
_ولی من صدای تو رو شنیدم... از طیف رنگ لباسام خوشت نمیاد؟
+مگه مشکی طیف رنگ داره؟
_تا حدودی.... ببین این مشکی ذغالی هست این مشکی پرکلاغی هست این ترکیبه کمی سفید با مشکی هست البته این هنوز طوسی نشده اما خب این مشکی پرنگه
+مگه مشکی پرنگ داریم؟
_سکوت کن!
+چشم...
_(نزدیک میاد و کمی از موهای ات رو پشت گوشش میزاره) شاید واقعا شبیه مادرمی
+جان؟
_مهم نیست بدو یکی از اینا رو بپوش میخوایم بریم بیرون... نگران هم نباش جای که میریم اشناست و به خاطر لباسا کسی مسخرت نمیکنه...
+باشه...
(ات یه هودی بلند پوشید با یه شلوارک)
(معلوم نیست هوا سرده یا گرمه 😂)
_خوبه بیا سوار ماشین شو... (خواست در رو باز کنه که جونگکوک زود تر باز کرد)
_متاسفم اما من راننده نیستم که تو عقب بشینی تو هم جلو میشینی
+باشه..
(رسیدن به یه پاساژ بزرگ که معروف ترین پاساژ کره بود)
+جئون سان؟
_آره ترکیبی از فامیلی من و اسم مادرم هست..
+آها...پس این مال تو هست؟!
_آره... برو تو
+باشه..
_بیا اینجا
+چشم...
_سایز پاهات؟
+38(سایز پای خودمه😂😂😂)
_بیا این کفش رو بپوش..
+(پوشید)
_خوبه
_(رو کرد به فروشنده) هر کفشی که سایزش 38بود رو برام بیار و بزار تو ماشین البته سلیقه ام رو که میشناسی؟
~بله قربان...
_خوبه حالا باید لباس بگیریم
دیدگاه ها (۴)

_نمبخوای بیای؟ +چ.. چرا میام... _لخت شو+جانم؟ _نمیشنوی؟ گفتم...

_بیا اینجا... +چرا؟ لباسم خراب شده؟ _تو فقط بیا جلو ـ+باشه.....

ارباب جئون

:(

هنرمند کوچولوی من

#سناریو وقتی: جلوشون لباس عروس میپوشیمچان: بسته خجالت بکش بز...

*وقتی می‌رید برای تولد دوست اونا لباس بخرید و ات هم یه لباس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط