چون کبوتر دست برمی داشتند

چون کبوتر دست برمی داشتند
از رسم کوچ

فکر می کردند اگر
روزی پرستوها به تو

#سیده_تکتم_حسینی
دیدگاه ها (۱)

چند گویی قصه‌ی ایوب و صبر او بس استبیش از این ما صبر نتوانیم...

نگاهش می‌کنم شاید به سمتم سر بگرداند سرِ او برنمی‌گردد مگر ت...

من از تو نگسلم پیوند و الفتاگرچه رشته‌ی جانم گسستی#ملاهادی_س...

شاید باورتون نشه ولی تو دنیایی که با رانت، بزرگترین شرکت‌های...

کوچ می کنم به خاطرات تو ...از صداهای بلند تو سَرَم...

عاشق شدم، کاش ندونهدست دلم رو نخونهاگه بدونه می دونم، دیگه ب...

محبوبم اگر روزی درباره ی تو از من سوال کردند ،میگویماو روشنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط