دیدم تو چشمای بابام اشک جمع شده، بغلش کردمو با دستمال اشک
دیدم تو چشمای بابام اشک جمع شده، بغلش کردمو با دستمال اشکاشو پاک کردم...گفتم: فدات بشم، نبینم غمتو...
محکم خوابوند تو گوشم، گفت: بیشعور قطره ریخته بودم تو چشام، چرا پاک کردی😐😂
شااد باشید😻
محکم خوابوند تو گوشم، گفت: بیشعور قطره ریخته بودم تو چشام، چرا پاک کردی😐😂
شااد باشید😻
۶.۹k
۱۹ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.