مسوولان بالاخره می خواهید چه کنید
مسوولان بالاخره می خواهید چه کنید؟
ما مردم خستهایم، خسته از وعدهها، از گفتارهای تکراری، از اینهمه «صبر»ی که داشتیم و هیچ تغییری در زندگیمان ندیدیم.
هر روز خبری تازه از کمبود و گرانی میآید:
میگویید آب نداریم، برق نداریم، گاز نداریم، بنزین باید گران شود؛
اما هیچکس نمیگوید با اینهمه ثروت و منابع کشور چه کردید؟
چرا همیشه کمبود از جیب مردم جبران میشود و نه از حساب رانتخواران و ویژهخواران؟
گرانی روی گرانی، بیاعتمادی روی بیاعتمادی.
حقوق ثابت مانده، اما هزینهها هر ماه دو برابر میشود.
جوانان یا مهاجرت کردهاند یا در صف رفتن هستند،
کسبوکارها تعطیل میشوند و خانوادهها زیر بار اجاره و قبض و قسط خرد شدهاند.
بعد از همه اینها، شما از نخورید و مصرف نکنید و از فشار صفر آب حرف می زنید.
شما در مرحلهی سرگردانی گیر کردهاید، اعتراف کنید که راه اقتصاد را اشتباه رفته اید.
اگر واقعاً ذره ای میخواهید کار خوب انجام دهید، از خودتان شروع کنید:
از رانتها، از بودجههای پنهان، از نهادهایی که هیچ حسابرسی و پاسخگویی ندارند.
ما مردم، دشمن شما نیستیم.
ما فقط میخواهیم زندگی کنیم و بدانیم
بالاخره چه می کنید؟
تا کی باید کمبود و گرانی را تحمل کنیم،
تا کی می خواهید بگویید «آب نیست، برق نیست، گاز نیست، بنزین گران میشود»
و باز هم از ما بخواهید که «تحمل کنیم»؟
بدانید کشور به نقطهی انتخاب رسیده است:
یا تغییر واقعی یا فروپاشی تدریجی.
ما مردم، دیگر خیلی خسته ایم؛
دیگر به سیاستهای فرسوده شما اعتماد نداریم،
گویا بهجای انتظار، باید خودمان مسیر رشد و پیشرفت را بسازیم،
با کار، مهارت و همکاری واقعی.
ولی از شما فقط یک مطالبه داریم:
دارایی مردم را به خودشان برگردانید.
سرمایهها و فرصتهایی که سالها در انحصار چندنهاد و شخص مانده با شفافیت به جریان تولید و مردم بازگردانید.
و به جای شعار، عمل؛
به جای کنترل، اعتماد؛
به جای وعده، میدان برای کار و خلاقیت به نخبگان بدهید نه پخمگان.
کشور وقتی ساخته میشود که مردم، صاحب واقعی اقتصاد باشند.
ما مردم خستهایم، خسته از وعدهها، از گفتارهای تکراری، از اینهمه «صبر»ی که داشتیم و هیچ تغییری در زندگیمان ندیدیم.
هر روز خبری تازه از کمبود و گرانی میآید:
میگویید آب نداریم، برق نداریم، گاز نداریم، بنزین باید گران شود؛
اما هیچکس نمیگوید با اینهمه ثروت و منابع کشور چه کردید؟
چرا همیشه کمبود از جیب مردم جبران میشود و نه از حساب رانتخواران و ویژهخواران؟
گرانی روی گرانی، بیاعتمادی روی بیاعتمادی.
حقوق ثابت مانده، اما هزینهها هر ماه دو برابر میشود.
جوانان یا مهاجرت کردهاند یا در صف رفتن هستند،
کسبوکارها تعطیل میشوند و خانوادهها زیر بار اجاره و قبض و قسط خرد شدهاند.
بعد از همه اینها، شما از نخورید و مصرف نکنید و از فشار صفر آب حرف می زنید.
شما در مرحلهی سرگردانی گیر کردهاید، اعتراف کنید که راه اقتصاد را اشتباه رفته اید.
اگر واقعاً ذره ای میخواهید کار خوب انجام دهید، از خودتان شروع کنید:
از رانتها، از بودجههای پنهان، از نهادهایی که هیچ حسابرسی و پاسخگویی ندارند.
ما مردم، دشمن شما نیستیم.
ما فقط میخواهیم زندگی کنیم و بدانیم
بالاخره چه می کنید؟
تا کی باید کمبود و گرانی را تحمل کنیم،
تا کی می خواهید بگویید «آب نیست، برق نیست، گاز نیست، بنزین گران میشود»
و باز هم از ما بخواهید که «تحمل کنیم»؟
بدانید کشور به نقطهی انتخاب رسیده است:
یا تغییر واقعی یا فروپاشی تدریجی.
ما مردم، دیگر خیلی خسته ایم؛
دیگر به سیاستهای فرسوده شما اعتماد نداریم،
گویا بهجای انتظار، باید خودمان مسیر رشد و پیشرفت را بسازیم،
با کار، مهارت و همکاری واقعی.
ولی از شما فقط یک مطالبه داریم:
دارایی مردم را به خودشان برگردانید.
سرمایهها و فرصتهایی که سالها در انحصار چندنهاد و شخص مانده با شفافیت به جریان تولید و مردم بازگردانید.
و به جای شعار، عمل؛
به جای کنترل، اعتماد؛
به جای وعده، میدان برای کار و خلاقیت به نخبگان بدهید نه پخمگان.
کشور وقتی ساخته میشود که مردم، صاحب واقعی اقتصاد باشند.
- ۳.۵k
- ۱۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط