qart2
با ترس به دور اطرافم نگاه کردم اینجا دیگه کجاست من دقیقاً کجام با صدایی که از سمت راهپل نمیاومد سرمو به سمت راه پله برگردونم با دیدن کفشهای مشکی سلام و کمی بالا آوردم کت و شلوارت قرمز و دوباره همون چشما �مای قرمز به رنگ خون که واقعاً آدما میترسوند ولی خدایی قیافه خوبی داشت خدایا منو باش طرف داره میاد منو بکشه بعد من دارم به قیافش فکر میکنم اومد سمتمو روبروم وایساد یه صندلی برداشت و نشست روبروم یه لحظه یاد یه افسانه قدیمی افتادم مادربزرگم تعریف میکرد که توی جنگل کیسان یعنی همون جنگل که ما توش بودیم یه خون آشام زندگی میکنه توی یه عمارت خیلی بزرگ مادربزرگم میگفت هر بچهای که میره اونجا ناپدید میشه و دیگه پیدا نمیشه اکثراً بزرگترها فقط صبحها اونجان و شبها اونجا نمیرن ولی بچهها برای شیطنت یا جرات حقیقت بازی کردن شبها اونجا میرفتن ولی دیگه پیدا نمیشدن ترسم وجودمو برداشته بود یعنی واقعیت داره این همون مافیاهه مافیای خون آشامی که توی جنگل بزرگترین عمارت دنیا رو داره تنها مافیایی که هیچکس از پسش بر نمیاد همون لحظه که داشتم به همه اینا فکر میکردم چاقوی از تو جیبش درآورد و به سمت دستم آورد دست دستمو از اینور تا اونور زخمی کرد و خونه زیادی ازش میرفت همون لحظه چاقو را آورد اینورو خون روی چاقو رو با دستاش از روش بلند کرد و به سمت دهنش بود اصلاً باورم نمیشد خودش بود و خیلی میترسیدم یه دفعه دوتا غول بیابونی با کلی وسایل شکنجه اومدن گذاشتنش اینجا و رفتن خیلی میترسیدم �ماش نگاه نمیکردم اصلاً خیلی ترسناک بود به همه اینا فکر میکردم که یک دفعه گفت
🧛♂️ ببینم فسقلی میترسی
تمام شجاعتمو یه جا جمع کردم و گفتم نه چرا باید بترسم اصلاً تو کی هستی من کجام منو از اینجا ببرید
شروع کرد به صندلی ترسناک خندید و خندید و بعدش رو کرد و بهم گفت
🧛♂️ باشه معرفی میکنم خانوم من کیم سوکچین بزرگترین مافیای کره و همینطور تنها خون آشامه سلطنتی موجود هستم تو هم الان تو زیرزمین عمارت منی و تنها دلیلی که الان اینجایی اینه که خون شیرینی داری که بوش از ۷۰۰ متری قابل شناسایی بود
با اینکه کل بدنم یخ کرده بود و حسابی ترسیده بودم اصلاً نمیتونستم حرف بزنم ولی خیلی خیلی با زور و کمی با لکنت گفتم تو چی نه بیخیال خون آشامو وجود ندارن فقط اینو میگی که منو بترسونی اصلاً از این کارت نترسیدم بدم بدم بوی چیو داری میگی من حتی عطرم نزدم بعدم تو به چه جرتی منو آوردی تو زیر زمینه عمارتت همین الان دستمو باز کن مرتیکه روانی
خوب بود حالا جرات نداشتم ر*** به بدبخت بیخیال شدم و بدون اطرافم یه نگاهی انداختم فهمیدم که تمام وسایل شکنجه برای اینه که دهنت خونی بشه
🧛♂️ ببینم فسقلی میترسی
تمام شجاعتمو یه جا جمع کردم و گفتم نه چرا باید بترسم اصلاً تو کی هستی من کجام منو از اینجا ببرید
شروع کرد به صندلی ترسناک خندید و خندید و بعدش رو کرد و بهم گفت
🧛♂️ باشه معرفی میکنم خانوم من کیم سوکچین بزرگترین مافیای کره و همینطور تنها خون آشامه سلطنتی موجود هستم تو هم الان تو زیرزمین عمارت منی و تنها دلیلی که الان اینجایی اینه که خون شیرینی داری که بوش از ۷۰۰ متری قابل شناسایی بود
با اینکه کل بدنم یخ کرده بود و حسابی ترسیده بودم اصلاً نمیتونستم حرف بزنم ولی خیلی خیلی با زور و کمی با لکنت گفتم تو چی نه بیخیال خون آشامو وجود ندارن فقط اینو میگی که منو بترسونی اصلاً از این کارت نترسیدم بدم بدم بوی چیو داری میگی من حتی عطرم نزدم بعدم تو به چه جرتی منو آوردی تو زیر زمینه عمارتت همین الان دستمو باز کن مرتیکه روانی
خوب بود حالا جرات نداشتم ر*** به بدبخت بیخیال شدم و بدون اطرافم یه نگاهی انداختم فهمیدم که تمام وسایل شکنجه برای اینه که دهنت خونی بشه
- ۲.۶k
- ۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط