رنج آدم یکجا ساکن نمیمونه میاد تووی آینه نگات میکنه باه

رنج آدم یکجا ساکن نمیمونه، میاد تووی آینه نگات میکنه، باهات تووی ولیعصر قدم میزنه، لای کتابات می شینه، تووی جیب پالتوت دستتو میگیره، باهات روی تخت میخوابه و شب ها بغلت میکنه، بعد یک شب بعد از اینکه بوسیدت و نوازشت کرد دستشو میندازه دور گردنت و فشار میده! رنج اینجوریه! جا نمیمونه..
"گنگ خواب دیده"
دیدگاه ها (۲)

قشنگه پدرم راننده کامیون بود. هر وقت پا به راه بود، موقع خد...

آرزوی بزرگ شدن یک گناه نابخشودنی بود ...!

سکوتِ آبمی‌تواند خشکی باشد و فریادِ عطش؛سکوتِ گندممی‌تواند گ...

آدم هایی هستن توی زندگی، نه نزدیک، که گاهی حتی هزار فرسنگ دو...

وقتی حشر////ی میشه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط