مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت این طور به نظر می

مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت. این طور به نظر می رسید که به جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: "کجا می روی؟"
مرد اسب سوار جواب داد: نمی دانم از اسب بپرس!

این داستان خیلی از مردم است آنها سوار بر عادت های شان می تازند، بدون این که بدانند به کجا می روند . اکثرا عادت کردیم به سکوت و بی تفاوت بودن و...
دیدگاه ها (۲)

و ناگهان دلت می گیرداز فاصله ی بین انچه که می خواستیو انچه ک...

خزان گر باغ و بستان را بسوزدبخنداند جهان را نوبهارمجهان گوید...

کجا می روی.......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط