خزان گر

خزان گر

باغ و بستان را بسوزد

بخنداند جهان را نوبهارم

جهان گوید که باز آ ای بهاران

که از ظلم خزان صد داغ دارم

#مولانا
دیدگاه ها (۲)

مردی به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت. این طور به نظر می رس...

دیدمت وَه چه تماشایی و زیبا شده ای !ماه من ، آفت دل ، فتنه ی...

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنمسیر نمی‌ شود نظر بس که لطیف...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

آنک چنان می‌رود ای عجب او جان کیستسخت روان می‌رود سرو خرامان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط