سرمای دی است

سرمای دی است
دردلم سوزیست
داغی شهریور رایادت هست
آنگاه که ازآن من بودی
نگاه حسودشورچشمانی
شایدهمان حسادتهای شورچشمان
یاشاید دست بیرحم تقدیر
تورا ازمن گرفت ومراازتو
وای چقدرشایدهادارم!!!!!
اما نیک می دانم
ازرفتنت قرنها گذشته
شایدهم بیشتر
نداشتنت درد جان کاهیست
کشنده دردیست
یعنی الان !!!
چشمانت ازآن کیست؟؟؟
نگاهت برای من که نیست
وای خدای مننننن
حسادت جانم رامیسوزانت
حسودنیستم ولی تونیستی
حال که برای من نیستی
کاش تونیزچومن زهرتنهایی سربکشی
حسرت نداشتنم رابخوری
کاش شانه ات تکیه گاهی
نباشد برای تنهایی کسی
منه حسودوغیرتی
چگونه تاب آورم
این جهنم سوزان حسادت را
کاش نداشتنت کابوسی باشد
درآغوشت بیدارشوم
یک آن بعد جام مرگ سربکشم
چشمانم رادرچشمان نافذت ببندم
بدرودگویم زندگی را


#فاطمه_فریاد
@shooridehall
دیدگاه ها (۶)

عمر،کودک بازی گوشیست که مُدام روی دیوارِ پیشانی ام خط می کشد...

زمستان خدارا میشود عمری تحمل کردولی سرمای انسانها مرا از پای...

سالهاستشناسنامه ام را بادها ورق می زنند وَ شمع های بودنم رای...

معلممان می گفت:زیر کلماتی که نمی دانید خط بکشید...حالا بعد ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط