رفتی و گفته ای از کرده ی خود ناچاری
رفتی و گفته ای از کرده ی خود ناچاری
برو ای عشق که در کار خودت مختاری
به تو گفتم که تو را دوست... تو گفتی هرگز
خسته ام از کش و قوس غزلی تکراری
اینقدر با رقبا ناز نکن عشوه نیا
نکند لال زبانم که کسی را... آری...
زخم دارد به خدا این دل من میشکند
میشود روی دلم کوه نمک نگذاری?
روز و شب شعر نوشتم، ولی غافل از این
که تو از قاطبه ی اهل هنر بیزاری
ما که رفتیم، خدایا نکند... بعد من.. آه
بر دل او رسد از جانب کس آزاری
#علیرضا_فراهانی
برو ای عشق که در کار خودت مختاری
به تو گفتم که تو را دوست... تو گفتی هرگز
خسته ام از کش و قوس غزلی تکراری
اینقدر با رقبا ناز نکن عشوه نیا
نکند لال زبانم که کسی را... آری...
زخم دارد به خدا این دل من میشکند
میشود روی دلم کوه نمک نگذاری?
روز و شب شعر نوشتم، ولی غافل از این
که تو از قاطبه ی اهل هنر بیزاری
ما که رفتیم، خدایا نکند... بعد من.. آه
بر دل او رسد از جانب کس آزاری
#علیرضا_فراهانی
۱.۵k
۰۹ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.