رفتی و گفته ای از کرده ی خود ناچاری

رفتی و گفته ای از کرده ی خود ناچاری
برو ای عشق که در کار خودت مختاری

به تو گفتم که تو را دوست... تو گفتی هرگز
خسته ام از کش و قوس غزلی تکراری

اینقدر با رقبا ناز نکن عشوه نیا
نکند لال زبانم که کسی را... آری...

زخم دارد به خدا این دل من میشکند
میشود روی دلم کوه نمک نگذاری?

روز و شب شعر نوشتم، ولی غافل از این
که تو از قاطبه ی اهل هنر بیزاری

ما که رفتیم، خدایا نکند... بعد من.. آه
بر دل او رسد از جانب کس آزاری

#علیرضا_فراهانی
دیدگاه ها (۳)

من در پی رد تو کجا و تو کجاییدنبال تو دستم نرسیده است به جای...

هوای حوصله ام ابریست

بگذﺍﺭ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺁﺧﺮﺵ ﭼﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ...ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻣ...

دوست ، از من دور است...قهرکرده ، .....شاید!برلب پنجره امشب م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط