به غم نشستن بی اختیار را چه کنم

🌱🍒به غـم نشستن بی اختـیار  را ، چـه کنم
بـهـانـه هـای  دل  بیـقـرار  را ، چـه کـنـم

دوباره وهم و خیال است و کنج تنهایی
درازنـای  شـب  انـتـظــار  را ، چـه کـنـم

به پشت حنجـره ام ، واژه ها در آشوبند
نگفـتـه حرف دل بـی شمـار را ، چه کنم

نمـانده تاب و توانی به جنگ خاطـره ها
حـریـف قـلـدر ایـن کارزار  را ، چـه کـنم

در امتـداد شب و ساغـری تهـی ، ای داد
لهیـب سـرکش جـان خمـار را ، چـه کـنم

گداخت جانم و خاکستری که آتش عشق
نشانده روی سـرم  ماندگـار را ، چـه کنم

گـذشـت خـوب و بـد روزگـار و حیـرانـم
به مرد عشق و جنون، اشتهار را چه کنم🌱🍒

#محمد_رضا_جنتی_محب‌
دیدگاه ها (۰)

حکایت جنگل

دلنوشته های من گریز

🍒🌱بگذار که بر شاخه‌ی این صبح دلاویزبنشینیم و از عشق سرودی بس...

🌱🍒دل زِ من از طرفی بُردی و جان از طَرفیعقل و هوش از طرفی ، ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط