بسم رب الشهدا و الصدیقین

بسم رب الشهدا و الصدیقین


همسر این شهید می‌گوید: «ظهر روز 31 شهریور 59 بود؛ همسرم به خانه آمده بود تا غذا بخوریم؛ با توجه به حمله هواپیماهای بعث عراق، صدای انفجار در فضا پیچید. محمد به سرعت آماده شد تا برود. متوجه شدم که برای چه می‌رود. در منزل را بستم؛ به او التماس کردم؛ به پاهایش افتادم که نرود؛ اما محمد گفت: من برای دفاع از مملکتم آموزش دیدم. الآن زمانی هست که من باید بروم برای دفاع از مملکت؛ نابود کردن بعثیها برای ما فقط 10 دقیقه زمان می‌برد؛ او رفت و 32 سال از او بی‌خبر هستیم».

 
امیر سرلشکر خلبان شهید «محمد صالحی»
http://line.me/ti/p/%40yck0500m


https://telegram.me/shahidan313gomnam
#شهدا
دیدگاه ها (۳)

شــهیـد علــے پــورحیــدرےپَــــنـــد نـــٰـامــہ شٌــــهَــ...

اسلام در یک نگاه خیلیا حرف اسلام و مسلمونی رو به زبان می آور...

12 نکته درباره قصه های قرآنی:1 . بنا به تحقیق، 208 قطعه داست...

سلام ای نماینده خدا در زمین و هستی...واقعا از تصور اینکه ما ...

✨بسم رب الشهدا.....مردی با آرزوهای دور برد بعضی آدمها بی تکر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط