اگر دوست ندارین نخونین و گزارش نکنین

اگر دوست ندارین نخونین و گزارش نکنین
فیک پسر عموی سادیسمی من P9
_خب می‌شنوم
+بیا این عکسو ببین بعدم میرم
ات عکسو به تهیونگ نشون داد
_ای لیای هر/زه (عربده)
+تهیونگ لطفا آروم باش
_چی چیو آروم باشم هه(پوزخند )
_نظرت چیه دوست دخترم بشی
+آقای کیم ممنون ولی نه من همین ازدواج رو بزور قبول کردم
_هه خب بلاخره که زنم میشی (پوزخند )
اسمات تو کامنت



ویو صبح ات
با دل درد شدیدی بیدار شدم برگشتم با صورت کیوت تهیونگ در خواب مواجه شدم و دلم نیود بیدارش کنم وای چقدر کیوت.
ویو ته
من از وقتی ات بیداره بیدار بودم حرف آخرشو شنیدم
_خانم کیم من واقعا کیوتم
+معلومه خیلی
_واقعا (به نگاه شیطون )
+نه نه تو خیلی خشنی (با لبخند)
_آها
دیو ات با تهیونگ آماده شدیم رفتیم اراشگاه امروز عروسیمه
راوی
گشودیم میاد بنویسم ولی عکس لباساشونو می زارم و عروسی رو خودتون تصور کنید

بای