خلاصه: آرایلی زنی خود ساخته است ، محکم اما بدون مرد و بی
خلاصه: آرایلی زنی خود ساخته است ، محکم اما بدون مرد و بی تکیه گاه… با بچه ی کوچیکش تو جامعه ای زندگی میکنه که تنها زندگی کردن رو مساویِ با خراب بودن می دونن. می خواد خودش باشه رو پای خودش ! دلش میخواد خودش تکیه گاه کسی باشه تا اینکه منتظر یه تکیه گاه بمونه. میخواد آزاد و رها باشه مثل من…مثل تو…
ولی نمیدونه جایی که ما زندگی می کنیم هنوزم پیدا می شن ادمایی که به جرم نکرده دختر زنده به گور می کنن . نمی دونه همونایی که تا دیروز باهم می خندیدن امروز به اون می خندن و تو صورتش تف میندازن به همون جرم نکرده . تا اینکه مجبور میشه برای نجات جون مادرش از یه نزول خور حاجی نما پول قرض کنه و همین هم باعث مشکلاتی میشه که باید خودتون بخونید…
nafas
ولی نمیدونه جایی که ما زندگی می کنیم هنوزم پیدا می شن ادمایی که به جرم نکرده دختر زنده به گور می کنن . نمی دونه همونایی که تا دیروز باهم می خندیدن امروز به اون می خندن و تو صورتش تف میندازن به همون جرم نکرده . تا اینکه مجبور میشه برای نجات جون مادرش از یه نزول خور حاجی نما پول قرض کنه و همین هم باعث مشکلاتی میشه که باید خودتون بخونید…
nafas
۴.۹k
۱۴ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.