تا می دهم به ساحت قدسیتان درود

تا می دهم به ساحت قدسیتان درود
از کوهسار نیزه روان میکنی دو رود

با این هزار و نهصد و پنجاه آیه درد
من می شوم پیمبرت ای مصحف کبود

من را نگاه میکنی از روی نی چه دیر
می بندی از نگاه من آن چشم را چه زود

موی رهای خویش چرا جمع کرده ای؟
خاکستر است روی لبت یا غبار دود

دیشب به خانه ی چه کسی روضه رفته ای؟
این بوی نان ز روضه ی ماهانه ی که بود؟

سرهای قدسیان همه بر طاق عرش خورد
وقتی قیام نیزه تان رفت در سجود

حک شد به چوب محمل من مهر داغ تو
سربسته ماند نامه در این بزم پُر شهود
دیدگاه ها (۴)

حسین جانم...من از این درد بنا نیستـــــ شکایتـــــ بکنمـترسم...

اربعین نزدیک است، و دل من بی تاب، لحظه ها، غرق سراب، دل ما...

۞هُـــــوَ العِشـــــق۞دلم برای یک لحظه فقط یک لحظههیجانِ رس...

یا اباعبداللهکاش امشب حرمت مذاکراتی ، بشود پنج و...

گاهی توکل متوکل به هادی است . . .

الماس من پارت ۲۸ صورتش آرام بود اما رگ گردنش با خشمی پنهان م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط