حامد عسکری.... برای سوخته دل بستر و مزار یکی ست
براي سوخته دل بستر و مزار يكیست
تمشڪ ترش لب و تنگ زهرمار یڪیست
تفاوتی نڪند اشك و بغض و نالهی ما
مسیر چشمه و سیلاب و آبشار یکیست
هنوز گردهی سهراب سرخ مثل عقیق
هنوز رسم پدرسوز روزگار یڪی است
هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و
هنوز بر در ڪنعان امیدوار یڪیست
هزار بار دلم سوخت از غمی مبهم
دلیل سوختنش هر هزار بار یڪیست
دو مصرعند...دو ابرو ، شڪسته نستعلیق
میان هر غزلی بیت شاهڪار یڪیست
حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم
ڪه ناز و قوس تن برنو و دوتار یڪیست
شبی ترنج به بر میڪشد شبی حلاج
شڪایت از ڪه ڪنیم ای رفیق «دار» یڪیست
به رفتنش بڪُشد یا به آمدن زخمی؟
دریغ! هر دو لب تیغ آبدار یڪیست
به دست آنڪه نوازش شدیم تیغ افتاد
دلیل خون جگریِّ من و انار یڪیست
به دشنهڪاری قلبم برس، ادامه بده
خدای هر دویمان انتهای ڪار یڪیست
#حامد_عسکری
تمشڪ ترش لب و تنگ زهرمار یڪیست
تفاوتی نڪند اشك و بغض و نالهی ما
مسیر چشمه و سیلاب و آبشار یکیست
هنوز گردهی سهراب سرخ مثل عقیق
هنوز رسم پدرسوز روزگار یڪی است
هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و
هنوز بر در ڪنعان امیدوار یڪیست
هزار بار دلم سوخت از غمی مبهم
دلیل سوختنش هر هزار بار یڪیست
دو مصرعند...دو ابرو ، شڪسته نستعلیق
میان هر غزلی بیت شاهڪار یڪیست
حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم
ڪه ناز و قوس تن برنو و دوتار یڪیست
شبی ترنج به بر میڪشد شبی حلاج
شڪایت از ڪه ڪنیم ای رفیق «دار» یڪیست
به رفتنش بڪُشد یا به آمدن زخمی؟
دریغ! هر دو لب تیغ آبدار یڪیست
به دست آنڪه نوازش شدیم تیغ افتاد
دلیل خون جگریِّ من و انار یڪیست
به دشنهڪاری قلبم برس، ادامه بده
خدای هر دویمان انتهای ڪار یڪیست
#حامد_عسکری
۲۳.۶k
۱۶ دی ۱۳۹۹