بزرگترین

بزرگترین
نفرینی که به بشر
تحمیل شده، همینه:
خاطرات!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#گمشده_درشهر_خیال


هنوز هم عشق همین صدای آرامیست که در گوشم زمزمه میکنی

هنوز هم هر شب پیام هایت را می خوانم’ و حتی اگر خواب باشی از تو می نویسم

هنوز هم دلم برایت تنگ می شود
هنوز هم تقی به توقی می خورد گریه ام می گیرد!!!

اما دیگر کسی نیست که بگوید:
"تو آخر این چشم ها را نابود می کنی"
و من بگویم: بدون تو چشم می خواهم چه کار

می بینی ؟
هنوز هم تنها دلخوشی ام این است؛
که از #طــو می نویسم 😊

#عاشقانه_سیاه_سفید
#دلتنگی_عشق_دخترونه


#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
دیدگاه ها (۰)

روبه‌‌روی پنجره‌ی اتاقم درخت خواهم‌ کاشت؛ تا هر صبح که چشم و...

رموش عينيها أجنحة فراشات. «مژگان چشمانش، بالِ پروانه‌هاست......

سلام بر کسانی‌ ك بلد نیستند بگویند «دوستت دارم» اما هر روز، ...

همه جا حرف از جنگ بودجز میان دو نفر که در ابتدای دوست داشتنِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط