هر که دارد دو چشم جانانش

هر که دارد دو چشم جانانش
می‌نماید جمال جانانش

هر که چشم خدا به او بیند
نور او دیده‌ای نکو بیند

دیده نقش خیال دوست ببست
نظر از دیده خیالی بست

هر چه بیند همه یقین بیند
هر چه گوید همه چنین بیند

از وجود و عدم خبر دارد
این سخن را عزیز دارد

هر چه بیند همه عیان بیند
همه عالم عیان عیان بیند

هر که را نور عقل دیده شود
هر که را این سخن شنیده شود

سخن عقل چون بود باریک
زانکه بسیار گفت و داند هیچ

گر تو خواهی که این سخن یابی
یک دم از خود هزار تن یابی

آنچه از عقل برترست او را
زان همه چیز در خورست او را

همه عالم چو شخص و او چون جان
عقل و جان کرده‌اند ازو پنهان

اوست پیدا و هرچه در عالم
همه چون آفتاب و او شبنم
دیدگاه ها (۰)

ای شب تاریک من از عشق تو روزم چو شمع ای به تو روشن دل وجان و...

درآ در شهر ما چون ما بیا با ما در این دریا به چشم ما نظر می‌...

دیده بگشا تا لقایت بنگرماین چنین حیران و سرگردان مباشتا ترا ...

دل بر آن جمله‌ی آرزوها گمبا چراغی ز دور دیداریدر درون نگاه پ...

بمیرم برای غربتت مادر جان❤️‍🩹💔⁨⁨مظلوم علی مظلوم علی💔⚠️مسئله ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط