یتیم گیر آوردنت
یتیم گیر آوردنت
با #کعب نی میزدنت
😭 😭 😭
گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام
یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام
لحظه ای گر بایستم از پشت با پا میزنند
بعد تو محکوم بر این رفتن اجباری ام
فِی کِتَابِ الْمَصَابِیحِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (صلوات الله علیه) قَالَ: قَالَ لِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ (صلوات الله علیه) سَأَلْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (صلوات الله علیه) عَنْ حَمْلِ یَزِیدَ لَهُ فَقَالَ حَمَلَنِی عَلَی بَعِیرٍ یَظْلَعُ بِغَیْرِ وِطَاءٍ وَ رَأْسُ الْحُسَیْنِ (صلوات الله علیه) عَلَی عَلَمٍ وَ نِسْوَتُنَا خَلْفِی عَلَی بِغَالٍ فأکف وَ الْفَارِطَةُ خَلْفَنَا وَ حَوْلَنَا بِالرِّمَاحِ إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ حَتَّی إِذَا دَخَلْنَا دِمَشْقَ صَاحَ صَائِحٌ یَا أَهْلَ الشَّامِ هَؤُلَاءِ سَبَایَا أَهْلِ الْبَیْتِ اللعون [الْمَلْعُونِ].
◼ ️از امام محمد باقر صلوات الله علیه روایت شده است که از پدر ارجمندش امام سجاد صلوات الله علیه درباره ماجراهای شام سوال کرد؛ امام سجاد صلوات الله علیه فرمود:
مرا روی شتر لاغر و بدون جهازی سوار کردند؛ و سر پدرم حسین (صلوات الله علیه) روی نیزه بود؛ زنان پشت سر ما سوار استر بودند و دشمنان نیزه به دست از پشت ما و پیرامون ما می آمدند؛ هرگاه چشم کسی اشکبار میشد با نیزه به سر او می زدند 😭 😭 😭
تا اینکه وارد دمشق شدیم و کسی بانگ زد:
ای اهل شام! اینان ، اسیران اهل بیتِ ملعون اند 😭 😭 😭
📓 إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج2، ص: 583
📓 بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج45، ص: 154
📓 عوالم العلوم، ج17-الحسین، ص: 413
📓 نفس المهموم
با #کعب نی میزدنت
😭 😭 😭
گریه کردم گریه دارم مثل رود جاری ام
یک نفر هم نیست اینجا تا دهد دلداری ام
لحظه ای گر بایستم از پشت با پا میزنند
بعد تو محکوم بر این رفتن اجباری ام
فِی کِتَابِ الْمَصَابِیحِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (صلوات الله علیه) قَالَ: قَالَ لِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ (صلوات الله علیه) سَأَلْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (صلوات الله علیه) عَنْ حَمْلِ یَزِیدَ لَهُ فَقَالَ حَمَلَنِی عَلَی بَعِیرٍ یَظْلَعُ بِغَیْرِ وِطَاءٍ وَ رَأْسُ الْحُسَیْنِ (صلوات الله علیه) عَلَی عَلَمٍ وَ نِسْوَتُنَا خَلْفِی عَلَی بِغَالٍ فأکف وَ الْفَارِطَةُ خَلْفَنَا وَ حَوْلَنَا بِالرِّمَاحِ إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ حَتَّی إِذَا دَخَلْنَا دِمَشْقَ صَاحَ صَائِحٌ یَا أَهْلَ الشَّامِ هَؤُلَاءِ سَبَایَا أَهْلِ الْبَیْتِ اللعون [الْمَلْعُونِ].
◼ ️از امام محمد باقر صلوات الله علیه روایت شده است که از پدر ارجمندش امام سجاد صلوات الله علیه درباره ماجراهای شام سوال کرد؛ امام سجاد صلوات الله علیه فرمود:
مرا روی شتر لاغر و بدون جهازی سوار کردند؛ و سر پدرم حسین (صلوات الله علیه) روی نیزه بود؛ زنان پشت سر ما سوار استر بودند و دشمنان نیزه به دست از پشت ما و پیرامون ما می آمدند؛ هرگاه چشم کسی اشکبار میشد با نیزه به سر او می زدند 😭 😭 😭
تا اینکه وارد دمشق شدیم و کسی بانگ زد:
ای اهل شام! اینان ، اسیران اهل بیتِ ملعون اند 😭 😭 😭
📓 إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج2، ص: 583
📓 بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج45، ص: 154
📓 عوالم العلوم، ج17-الحسین، ص: 413
📓 نفس المهموم
۱.۳k
۰۵ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.