با دوست دخترم رفته بودم یه رستوران شیک
با دوست دخترم رفته بودم یه رستوران شیک
نمکدونش از این پیچوندنیا بود
هی تکونش میداد
نمک نمی اومد
خیلی آروم تو گوشش گفتم: بپیچونش...
اونم اول یه نگاه به دور و برش کرد و بعد نمکدونو گذاشت تو کیفش!
یاد امام و شهدا
دل و میبره کرب و بلا
نمکدونش از این پیچوندنیا بود
هی تکونش میداد
نمک نمی اومد
خیلی آروم تو گوشش گفتم: بپیچونش...
اونم اول یه نگاه به دور و برش کرد و بعد نمکدونو گذاشت تو کیفش!
یاد امام و شهدا
دل و میبره کرب و بلا
۱.۲k
۲۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.