لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم

لکنت شعر و پریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم؟

کاش می شد که شما نیز خبر دار شوید
لحظه ای از من و از درد کهن سال دلم

از سرم آب گذشته است مهم نیست اگر
غم دنیای شما نیز شود مالِ دلم

عاشقِ نان و زمین نیستم این را حتما
بنویسید به دفترچه ی اعمال دلم

اما یک عالمه حرف است که باید بزنم
ولی انگار زبانم شده پامال دلم

مردم شهر! خدا حافظ تان من رفتم
کسی از کوچه ی غم آمده دنبال دلم
#نجمه_زارع
دیدگاه ها (۱)

من که می گویم ؛ "گیر دادنِ زن ها اصلاً چیز بدی نیست..."زنی ک...

یک روز کوله بارم را می بندم و از این شهر ، فاصله می گیرمدور ...

جلو آینه بخودم می گفتم: "درد تو انقدر عمیق است که ته چشمت گی...

‌‌چیزی نخواهم گفت باور کنگاهی سکوت، آیینه یِ داد است #علیرضا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط