سناریو درخواستی ✨
وقتی دارین غذا میخورین و میپره گلوت سرفه میکنی
نامجون: خیلی ریلکس میزنه پشتت(حاجی بچه مردم داره خفه میشه فقط میزنی پشتش)
جین: شرو میکنه به خندیدن و میگه انقد غذام خوش مزس که خودتو خفه میکنی ات: مگه تو غذارو درس کردی جین: نه و به خنده شیشه پاکنیش ادامه میده
یونگی: سریع یه لیوان اب دستت میده و تا زمانی که سرفت قط میشه بهت با نگرانی خیرس
هوسوک: هم شرو میکنی به سرفه اونم غذا میپره گلوش سرفه میکنه (دوتایی خفه شدن)
جیمین: هی ات یواش تر بخور فقط خودمو خودتیم کس دیگه ای نی
تهیونگ: چند بار گفتم مو ادم غذا بخور الان داری سقط میشی(فرزندم کسی اینجوری خفه نمیشه.... شایدم بشه)
کوک: بیا این ابو بخور خوی میشی نترس
نامجون: خیلی ریلکس میزنه پشتت(حاجی بچه مردم داره خفه میشه فقط میزنی پشتش)
جین: شرو میکنه به خندیدن و میگه انقد غذام خوش مزس که خودتو خفه میکنی ات: مگه تو غذارو درس کردی جین: نه و به خنده شیشه پاکنیش ادامه میده
یونگی: سریع یه لیوان اب دستت میده و تا زمانی که سرفت قط میشه بهت با نگرانی خیرس
هوسوک: هم شرو میکنی به سرفه اونم غذا میپره گلوش سرفه میکنه (دوتایی خفه شدن)
جیمین: هی ات یواش تر بخور فقط خودمو خودتیم کس دیگه ای نی
تهیونگ: چند بار گفتم مو ادم غذا بخور الان داری سقط میشی(فرزندم کسی اینجوری خفه نمیشه.... شایدم بشه)
کوک: بیا این ابو بخور خوی میشی نترس
- ۹.۳k
- ۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط