بازی مرگ و زندگی
( بازی مرگ و زندگی )
پارت ۶
هیونگ می : راستی ... جولیت بقیه کجان ؟
جولیت : بقیه ... نمیدونم 😶
آترین : اوناهاشن !
+ : بچه ها !
یونا : جی وو ، هانا ، لونا ، رایا ، مایلیییییی!
من : یا خدا اکیپ ۱۱ نفره شد 😬
هونگ می : نه ۱۲ نفره ( چشمک )
سرخ شدم و سرم رو پایین انداختم ...
یونا : بچه ها ... دارن غذا میدن 🍛
روشان : بریم بخوریم ... من گشنمه 🤭
جی وو : ولی من بعد اون اتفاقات و کشت و کشتار دیگه هیچی نمیخورم 😣
رایا : تازه یکیشون کنارم کشته شد 🗿
مایلی : خونشون روم ریخت ... 😑
لونا : تصور کن خونا بره تو دهنت ...
جولیت : خون ... دوستش دارم
آترین : بسه ... حالم به هم خورد بیاین بخوریم 🫠
من : اوکی 👍🏻
رفتیم خوردیم و من همش به این فکر میکردم که اگه بمیرم چی ؟ میخوام از اینجا برم ...
شدو : املی ؟ حالت خوبه ؟
من : آ ... آره ! بریم بخوریم 🍛
شدو : باشه ... بیا 🙂
از جام بلند شدم و غذام رو گرفتم ... رفتم دوباره کنار دخترا ...
اکیپمون رنگارنگ بود !
شدو و مایلی : ترکیب سرخ و سیاه 🖤❤️
لونا : موهاش سرخ خونی بود که اول فکر کردم خون بازیکنایی که مردن ♥️
جی وو و جولیت : که موهاشون خرمایی و صاف بود ... 🤎
روشان و رایا : قهوه ای که منو یاد شکلات مینداختن 🍫
هانا و آترین : سیاه که توی نور میدخشید ...
هونگ می : که موهاش خاص و تک بود ... رنگ سیاه و سبز 💚
منو یونا : که هنوز برام عجیب بود چرا موهامون شبیه ....
هونگ می : املی ... املی ؟ هوی املی ؟
من : آ .... آره ! بله ؟ چیه ؟
هیونگ می : به چی فکر میکنی ؟
من : ه ... هیچی ... !
هونگ می : باشه !
هونگ می رفت و ماسک پوش ها اومدن گفتند : وقت رایگیری شده !
ادامه دارد 🩷
پارت ۶
هیونگ می : راستی ... جولیت بقیه کجان ؟
جولیت : بقیه ... نمیدونم 😶
آترین : اوناهاشن !
+ : بچه ها !
یونا : جی وو ، هانا ، لونا ، رایا ، مایلیییییی!
من : یا خدا اکیپ ۱۱ نفره شد 😬
هونگ می : نه ۱۲ نفره ( چشمک )
سرخ شدم و سرم رو پایین انداختم ...
یونا : بچه ها ... دارن غذا میدن 🍛
روشان : بریم بخوریم ... من گشنمه 🤭
جی وو : ولی من بعد اون اتفاقات و کشت و کشتار دیگه هیچی نمیخورم 😣
رایا : تازه یکیشون کنارم کشته شد 🗿
مایلی : خونشون روم ریخت ... 😑
لونا : تصور کن خونا بره تو دهنت ...
جولیت : خون ... دوستش دارم
آترین : بسه ... حالم به هم خورد بیاین بخوریم 🫠
من : اوکی 👍🏻
رفتیم خوردیم و من همش به این فکر میکردم که اگه بمیرم چی ؟ میخوام از اینجا برم ...
شدو : املی ؟ حالت خوبه ؟
من : آ ... آره ! بریم بخوریم 🍛
شدو : باشه ... بیا 🙂
از جام بلند شدم و غذام رو گرفتم ... رفتم دوباره کنار دخترا ...
اکیپمون رنگارنگ بود !
شدو و مایلی : ترکیب سرخ و سیاه 🖤❤️
لونا : موهاش سرخ خونی بود که اول فکر کردم خون بازیکنایی که مردن ♥️
جی وو و جولیت : که موهاشون خرمایی و صاف بود ... 🤎
روشان و رایا : قهوه ای که منو یاد شکلات مینداختن 🍫
هانا و آترین : سیاه که توی نور میدخشید ...
هونگ می : که موهاش خاص و تک بود ... رنگ سیاه و سبز 💚
منو یونا : که هنوز برام عجیب بود چرا موهامون شبیه ....
هونگ می : املی ... املی ؟ هوی املی ؟
من : آ .... آره ! بله ؟ چیه ؟
هیونگ می : به چی فکر میکنی ؟
من : ه ... هیچی ... !
هونگ می : باشه !
هونگ می رفت و ماسک پوش ها اومدن گفتند : وقت رایگیری شده !
ادامه دارد 🩷
- ۲.۲k
- ۰۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط