حسین من...
حسین من...
هرشب میان خلوتم با تو
در شور زمزمه ی
السلام علی الحسین...
نسیمی از ملکوت محبتت،
موج در موج، چشمانم را نوازش میدهد
در آتش فراق تو ای خورشید ...
پای تا سر میسوزم و سر تا پا آب میشوم
جانم در محشری از اشک شوق و آتش عشقت متحیر مانده...
حسین جان...
من چیستم که جان اندکم را فدای تو سازم
ای اهل آسمان در جذبه ی تو احرام خون بسته
ای ملایک در تمنای دیدار تو کران تا کران، صف کشیده
ای سپیدرویان درگاه حق، در آستانه ی بهشت، مبهوت آفتاب تبسم تو مانده...
عین.بی نشان
#زیارت_عاشورا
هرشب میان خلوتم با تو
در شور زمزمه ی
السلام علی الحسین...
نسیمی از ملکوت محبتت،
موج در موج، چشمانم را نوازش میدهد
در آتش فراق تو ای خورشید ...
پای تا سر میسوزم و سر تا پا آب میشوم
جانم در محشری از اشک شوق و آتش عشقت متحیر مانده...
حسین جان...
من چیستم که جان اندکم را فدای تو سازم
ای اهل آسمان در جذبه ی تو احرام خون بسته
ای ملایک در تمنای دیدار تو کران تا کران، صف کشیده
ای سپیدرویان درگاه حق، در آستانه ی بهشت، مبهوت آفتاب تبسم تو مانده...
عین.بی نشان
#زیارت_عاشورا
۹۶۱
۱۲ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.