فقر

فقر
همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش
نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند...
کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن
یادگاری نوشته اند...
پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به
خیابان انداخته میشود...
فقر ، همه جا سر میکشد،
فقر ، شب را "بی غذا" سر کردن نیست،
روز را "بی اندیشه" سر کردن است

دیدگاه ها (۲)

ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑاشیم , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ...

صبـــــح آمده بر روے لبت خنـــــده بکاردباران ِمحبـــــّت بہ...

اخاله محبوب می گوید:" من فقط به عشق ماتیک زدن زن جعفر شدم".ج...

ناراحت شدن دست مانیستاماناراحت ماندندست ماست پس اجازهندهیم ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط