پارت اول داستان کوتاه ولی عاشقانه

پارت اول داستان کوتاه ولی عاشقانه😍🌹
قسمت اول
دوستان عزیز این داستان کوتاه هستن و ادامه ندارن
.
عاشق دریای مواج😍❤
صبح روز بعد زودتر از همیشه از خواب بلند شد، میز صبحانه را چید، لباس‌هایش را پوشید و برخلاف همیشه وقتش را برای صاف کردن موج‌های روی موهای فِرَش تلف نکرد. مدام جمله‌ای را که سعید، شب گذشته در گوشش نجوا کرده بود به یاد می‌آورد.
سعید درحالی‌که دستانش را مثل زنجیر دور او قلاب کرده بود، گونه‌اش را بوسید و تا جایی که مطمئن شود نفس‌هایش لاله گوش مرجان را نوازش می‌کند دهانش را جلو برد و به آرامی زیر گوشش گفت:«تو مثل بقیه نیستی، سعی هم نکن که بشی. تو روی سرت یه دریای مشکی داری. می‌خوام یه رازی رو بهت بگم. من برخلاف بقیه، عاشق دریای مواجم. دیگه هیچوقت موجارو از موهات نگیر.»
در مقابل آینه خودش را بر انداز کرد، حالا بیش از هر زمان دیگری احساس قدرت می‌کرد. رژ لب قرمزش را از لابه‌لای خرت و پرت‌های کیفش بیرون کشید و روی آینه قدی اتاق نوشت:«من تو رو نه بخاطر اینکه دوستم داری، بلکه بخاطر اینکه باعث میشی خودمو بیشتر دوست داشته باشم، دوستت دارم.»
و درحالی‌که هنوز گونه‌اش از گرمای بوسه شب گذشته سعید گرم بود، از خانه بیرون رفت.😍🌹
#شیک #بینظیر #زیبا #قشنگ #جذاب #خاص #هنری #جـمیـݪ‌_رائـع_‌روعــہ‌_ابــداع #BEAUTIFUL_NICE #FANDOGHI #CLIP_VIDEO
دیدگاه ها (۱)

فِکر نَکُن مُنحَصِر بِ فَردی ،نَع عَزیزَم شُما اَلَکی مُتَصِ...

❰🪴💛❱‌‌‌𝗟𝗜𝗞𝗘 𝗣𝗔𝗥𝗔𝗟𝗟𝗘𝗟ʟɪɴᴇs ᴄʟᴏsᴇ ʙᴜᴛ ɴᴇᴠᴇʀ ᴛᴏɢᴇᴛʜᴇʀمثلِ خطای ...

پارت ۱ اول شناختن معنی ایموجیای قلب🍄🍊❥︎࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐࿐- قلب‌سبز💚🍭...

اقا ممد نیکا رفتم ترکیه😭🖤حال متن داغون☹🖤

+سن 12تا15سالگیت چخوری گذشته؟ جواب من: دود شدم دم نزدم یه مو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط