ترک کردن خوب یاد گرفتم از زمانی که یادم هست مشغول ترک

ترک کردنُ خوب یاد گرفتَم، از زمانی که یادم هست مشغول ترک کردن بودم از اسباب بازیام گرفته تا کتونی که دیگه بهم کوچیک شده بود سن ‌سالم که بیشتر شد دنیا رو که کامل تر دیدم فهمیدم فقط من نیستم که ترک میکنم، یکی از دوستای دوران خودم درس خوندن ترک کرد، پدر بزرگم زندگیُ ترک ‌کرد، رفیق قدیمیم کشورشُ ترک‌ کرد یکی از پیرمردهای محل آلزایمر گرفت خاطراتشو ترک‌ کرد، دختر همسایه همسرش ترک ‌کرد، میگفتن شوهرش ترک نمیکرده و من فکر میکردم اگر ترک ‌نکنی ترکت میکنن، مدت ها گذشت، اولین بار که دلم برای کسی لرزید با خودم گفتم دیگه هیچوقت ترک کردنُ تجربه نخواهم کرد، اما ترک کردن همیشه دست خودت نیست، باید تقصیر گردن سرنوشت انداخت یا شرایط نمیدونم، فقط ‌میدونم گاهی ترک‌ کردن تنها راه نجاته، از اون روزا زمان زیادی گذشته این روزا وقت ترک کردن آدما، نه درد میکشم، نه تب میکنم و نه بدنم میلرزه، یه بی حسی کامل نه احتیاج به قرص دارم و نه احتیاج به پرستار، سال هاست هر‌ کسیُ می تونم ترک‌ کنم بدون خماری، بدون بدن درد، بدون خاطرات، زندگی معلم خوبی بود ترک‌ کردنُ خوب یاد گرفتَم :)
دیدگاه ها (۱)

-بعضۍ از آدما یه ڪارایی میڪنن ڪ تو نه ازشون ناراحت میشۍ، نه ...

‏همه چی از اهمیت دادن شروع میشه.. اهمیت دادن اشتباهی،در زمان...

مشکل من با صب شدن فقط خورشید نیست، بیداریه. دقیق تر بخوام بگ...

یه شب که دلم از عالم و آدم پر بود گفت: نگران نباش دیوونه، فک...

زندگی بدجور بهم بی انصافی کرد هر کی هر جور خواست باهام رفتار...

سلام ای جوان ایرانی! ^_^چخبراااا؟ چکار میکنید با مدارس؟ من ک...

هيونجين : سلام راستش امسال زمان واقعاً سختی پشت سر گذاشتم ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط