پیکرم درهم شکسته از غم هجران تو

پیکرم درهم شکسته از غم هجران تو
رنگ رویم زرد شد از درد بیدرمان تو
سالها با دوریت هم سوختم هم ساختم
طاقتم طاق آمده از صبر بی پایان تو
گفته بودی بی تو میمیرم کجایی خوب من؟!!
سینه را ماتم گرفته حسرت چشمان تو
رو به سمت قبله ی یادت نشستن سخت نیست
کفر بی اندازه دارد عشق بی ایمان تو
باخیال داغ اغوشت اگر سر میکنم
خسته از دردم، کمی سرخورده از پیمان تو
من به هرساز تو رقصیدم و اخر گم شدم
گم شدم در انجماد سنگی دستان تو
سهم من از عاشقی تنها هجوم غصه هاست
غصه هایی پا گرفته هر شب از طغیان تو،.
دیدگاه ها (۱۹)

هی شعر می گویم ولی هربار تکراریستبعد از تو حتی کاغذ و خودکار...

جای خالی تورا امشب پر ازغم مے ڪشمدر ڪنارخاطراتت اشک نم نم مے...

.آه و صد آه و فقط آه و فقط آه سوی خود می کِشَدَم چشم تو در ه...

‍ ‌حواست به نوشته هایم باشدتمامشان برای کسی نوشته شده که از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط