هی شعر می گویم ولی هربار تکراریست

هی شعر می گویم ولی هربار تکراریست
بعد از تو حتی کاغذ و خودکار تکراریست
باید که خاکستر کنم این حرف هایم را...
"سر را به روی شانه ام بگذار" تکراریست
چون صخره می مانی و من چون موجِ بی ساحل
بر صخره سر کوبیدنم بسیار تکراریست
هی ناز میکردی و من هی میخریدم ناز
این بی تفاوت بودنت اینبار تکراریست
باید دلم راضی شود با کوچ کردن ها
وقتی سکوتِ خانه و دیوار تکراریست
باید از این پس هم نوا با سازِ دل باشم
اشکم به روی صفحه ی گیتار تکراریست
می خواهم از امشب فقط مالِ خودم باشم
دیگر برایم خواهش و اصرار تکراریست
دیدگاه ها (۳۴)

جای خالی تورا امشب پر ازغم مے ڪشمدر ڪنارخاطراتت اشک نم نم مے...

این روزها دم میزنی گاهی ز عشقی مشترکعشقی به نام حضرت دیوانه ...

پیکرم درهم شکسته از غم هجران تورنگ رویم زرد شد از درد بیدرما...

.آه و صد آه و فقط آه و فقط آه سوی خود می کِشَدَم چشم تو در ه...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط