که یهو دیدم گفت جیمین: جیسو خوابت نمیاد؟ جیسو: نه جیمی

ن : ولی من خوابم میاد
جیسو: خب باشه بخوابیم
جیمین: اوهوم
جیمین ویو
(تو ذهنش)
جیسو گناهی نکرده که از من خوشش میاد ولی من از ا/ت خوشم میاد
منم دلم نمیاد دل جیسو رو بشکنم نمیخوام باهاش بد باشم ولی خوب من ا/ت رو دوست دارم
تو همین فکرا بودم که خوابم برد

یهو دیدم یه صدای ضعیفی میاد
دیدم باز جیسوعه
داشتم نگاش میکردم دیدم یه اشک از گوشه ی چشمش اومد
خیلی یواش داشت میگفت من چرا انقد بدبختم
پدرمو از وقتی به دنیا اومدم ندیدم
خواهرمم تو تصادف مرد
برادرمم به خاطر خواهرم خودکشی کرد
منم میخواستم خودکشی کنم ولی دیدم مامانم چی میشه
این همه ساله داریم تنها زندگی میکنیم
مامانمم حالش خوب نیست مریضه ممنکنه اونم بمیره (یه اشک دیگه از چشمش اومد پایین
فک کنم اگه مامانم بمیره باید تنها زندگی کنم
جیمین هم که این کارش واسه این بود که دلمو نشکنه چون اون از ا/ت خوشش میاد ا/ت هم جیمینو دوست داره
اصن ولش کن جیمین که از من خوشش نمیاد شاید بشه لاقل با هم دوست باشیم
جیمین ویو
خیلی دلم برای جیسو سوخت
ا/ت بهم نگفته بود انقد بدبختی کشیده
بچه ها دیگه موخم نمیکشه چون میخوام یه تک پارتی از شوگا بزارم شرط80لایک بدون کامنت
دیدگاه ها (۱۰۵)

فیک عشق حقیقیP15جون کوک : اخه فکر کنم از لیسا خوشم بیاد یورا...

خب خب بریم یه بیوگرافی از من بیا پایین

بچه ها ببخشید فیک افتاد واسه ی شب 😭 مامانم الان اومده

بچه ها فقط یه نفر دیگه مونده تا بشیم هزار تایی🙂

مرگ بی پایان پارت ۳۱

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

پارت ۹۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط