در آخر شکی بود نسبت به تو از سمت تو که تو رو از بودن تو ب
در آخر شکی بود نسبت به تو از سمت تو که تو رو از بودن تو با من طرد میکرد_من از منی که من را در من می آفرید->من نبودم!_تو تا تنبیه تمام من تا سمت تلفیق تو در من و من در تو تا طراوت خیسی از سمت چشمهایم تا چشمهایت در درهای بسته شده از سمت چشمهایت برای قلبم فاصله را با فصول سالها اشتباه گرفتی_اصلا هم یادت نیست فصول فاصله سنج مناسبی نیستن_هر روز بیشتر از ساعتهایش درد دارد...
ح میم
ح میم
۱.۶k
۱۶ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.