✨دوست ندارم جنازه‌ام روی این زمین جایی را بگیرد.

🌷جواد عاشق گمنامی بود و همیشه می‌گفت: دوست ندارم جنازه‌ام روی این زمین جایی را بگیرد.

🌼در تشییع شهدای یکی از عملیات‌ها، رضا اشعری به جواد گفت: جواد یک روز می‌بینمت روی دست مردم.

☘او هم محکم جواب می‌دهد: هیچ وقت نمی‌خواهم جنازه‌ام روی دست مردم بیاید.

🌿توی عملیات بدر خیلی حالش گرفته بود. وقتی حالش را پرسیدم، گفت: رضا یعنی قراره من یه بار دیگه بمونم.

🌷توی همین عملیات کتفش تیر خورد. بچه‌ها خوشحال شدند که با مجروح شدنش بر می‌گردد عقب؛ اما برنگشت. کتفش را خودش پانسمان کرد و توی خط ماند. روز دوم پاتک وقتی که گلوله تانکی کنارش خورد، با سر و روی خونین روی زمین افتاد.

🌱دو نفر امدادگر پیکر نیمه جان جواد را روی برانکارد گذاشتند که برش گردانند عقب، خمپاره‌ای روی پیکرش خورد. همان شد که می‌خواست. پیکرش جایی از زمین را اشغال نکرد و روی دست مردم هم نیامد.
سال‌ها بعد تنهاترین چیزی که ازش برگشت جامانده‌های لباسش بود.

🌹راوی: حسین یکتا

📚 مربع های قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان،؛ صفحه ۲۸۶-۲۸۸

#سیره_شهدا
#شهید_فخاری
#عکس‌نوشته‌حسنا


🆔 @tanha_rahe_narafte
دیدگاه ها (۴)

🗝گره های دلم واشده

داستانک؛ هدیه‌ی امام رضا(ع)💫

✨آستان رضا

نامه خاص

#Gentlemans_husband#season_Third#part_251اروم خودمو بهش نزدی...

پارت اول موضوع : نفرین عشق سیاه از زبون شوگا: از این مدرسه ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط