فیک کوک.عشق مخفی. پارت 1۰
کوک ویو
که دیدم مثل فرسته ها خوابده. دلم براش رفت.لباسم رو در اوردم و لباس خونگی پوشیدم. البته فقط شلوار.کنارات
خوابیدم.
ات ویو
بادردشکمم ازخواب پاشدم.دلم خیلی دردمیکرد.فکرکنم پریودشده بودم.ولی نمیتونستم پاهام رو تکون بدم.خجالت میکشیدم به کوک بگم.داشتم از درد میمیردم.
کوک ویو
با تکون خوردن تخت بیدارشدن دیدم ات داره گریه میکنه.
کوک:چی شده عزیزم.
ات:دلم درد میکنه(باگریه)
کوک:چرا؟
ات:هیچی نیست فقط کمکم کن برم دستشویی.
کوک:کمکش کردم رفت دستشویی برگشتم دیدم ملافه ی روی تخت خونیه
فهمیدم پریودشده و ازخجالت چیزی نمیگه.تو خونه پدنداشتیم.سریع به حک گفتم بره بگیره.
ات ویو:
واااای اینجا که پد نیست حالا چیکار کنم .به جونگکوک بگم.نه.نه.نه.وااای
خدا چیکارکنم.
کوک ویو:بعداز رفتن جک سریع ملافه رو جمع کردم دادم به خدمتکار تا ات نفهمه و خجالت نکشه.(یدونه از این دوست پسرا🥺)جک پد رو خرید و آورد منم رفتم .دم در دستشویی.
ات ویو:.....
.
.
به به ببینیدکی اومده ادمین جونتون بله بله دیدگذاشتم.😏
که دیدم مثل فرسته ها خوابده. دلم براش رفت.لباسم رو در اوردم و لباس خونگی پوشیدم. البته فقط شلوار.کنارات
خوابیدم.
ات ویو
بادردشکمم ازخواب پاشدم.دلم خیلی دردمیکرد.فکرکنم پریودشده بودم.ولی نمیتونستم پاهام رو تکون بدم.خجالت میکشیدم به کوک بگم.داشتم از درد میمیردم.
کوک ویو
با تکون خوردن تخت بیدارشدن دیدم ات داره گریه میکنه.
کوک:چی شده عزیزم.
ات:دلم درد میکنه(باگریه)
کوک:چرا؟
ات:هیچی نیست فقط کمکم کن برم دستشویی.
کوک:کمکش کردم رفت دستشویی برگشتم دیدم ملافه ی روی تخت خونیه
فهمیدم پریودشده و ازخجالت چیزی نمیگه.تو خونه پدنداشتیم.سریع به حک گفتم بره بگیره.
ات ویو:
واااای اینجا که پد نیست حالا چیکار کنم .به جونگکوک بگم.نه.نه.نه.وااای
خدا چیکارکنم.
کوک ویو:بعداز رفتن جک سریع ملافه رو جمع کردم دادم به خدمتکار تا ات نفهمه و خجالت نکشه.(یدونه از این دوست پسرا🥺)جک پد رو خرید و آورد منم رفتم .دم در دستشویی.
ات ویو:.....
.
.
به به ببینیدکی اومده ادمین جونتون بله بله دیدگذاشتم.😏
۵.۵k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.