و آنقدر حافظه ی

و آنقدر حافظه ی
شب هایم از نبودنت پُر است
که با هیچ خیالی بخیر نمیشود ...
دیدگاه ها (۱)

می‌خواهم بنویسم، نمیدانم چه؟ یا این که مطلبی ندارم و یا از ب...

باد رفته بود جوانی مان را بیاوردکه صورتش را دزدیدند

باید یک نفر بنشینددست بگذارد روی شانه اتاز ته دل بگوید:"چه م...

من با "جنون" میانه ای نداشتماز وقتی که " رفتی"مهمانم شده.......

کرم دارین

شب بخیر خانواده ی آرمی

💖عزیز دلم، امیدوارم همون خیالی رو که میبافی، بپوشی .صبحت بخی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط