اندوه فراق تو عذابی ست مقدس

اندوهِ فراقِ تو عذابی ست مقدس
سودایِ وصالِ تو شرابی ست مقدس
.
جز «آه» بر این دفترِ خونین ننوشتند
آری! دلِ عشاق کتابی ست مقدس!
.
هر چشمِ فریبنده مرا یاد تو انداخت
هر گوشه ی این شهر سرابی ست مقدس!
.
ای آینه! چون خویش مرا پاک مپندار
ناپاکیِ ما پشتِ نقابی ست مقدس
.
بیهودگیِ زندگیِ ما به چه معناست؟!
لبخندِ تو ای مرگ جوابی ست مقدس...
.
#علی_مقیمی
#شعر_جوان
دیدگاه ها (۱۹)

تو ماه بودی و بوسیدنت…نمی‌دانی!چه ساده داشت مرا هم بلند قد م...

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهییک عمر قناعت نتوان کرد الهید...

خلاص بخش خدایا همه اسیران رامگر کسی که اسیر کمند زیبایی ست!م...

وقت است که بنشینی و گیسو بگشاییتا با تو بگویم غم شب های جدای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط