گویند شیخی ، شبی تلویزیون رؤیت همی کرد و موسیقی زنده بدید
گویند شیخی ، شبی تلویزیون رؤیت همی کرد و موسیقی زنده بدید که در آن سازها در زیر میز پنهان همی کردند.
وی را گفتند : یا شیخ چرا سازها را نشان ندهند ؟
فرمود : از آنجا که مردم با رویت سازها به غسل واجب روی آورند.
پس مریدان غش غش بخندیدند و جمله جمع را خوش آمد !
دگر بار پرسیدند : یا شیخ ، موسیقی بدون ساز به چه ماند؟
فرمود به عروس بی جهاز ، به کباب بی پیاز .
پس مریدان فغان و نعره زدند و سخت گریستند.
شیخ فرمود : زهر هلاهل ! کمی یواشتر . مردم خوابند.
پس مریدان بیهوش گشتند. :-|
وی را گفتند : یا شیخ چرا سازها را نشان ندهند ؟
فرمود : از آنجا که مردم با رویت سازها به غسل واجب روی آورند.
پس مریدان غش غش بخندیدند و جمله جمع را خوش آمد !
دگر بار پرسیدند : یا شیخ ، موسیقی بدون ساز به چه ماند؟
فرمود به عروس بی جهاز ، به کباب بی پیاز .
پس مریدان فغان و نعره زدند و سخت گریستند.
شیخ فرمود : زهر هلاهل ! کمی یواشتر . مردم خوابند.
پس مریدان بیهوش گشتند. :-|
۲۱۵
۲۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.