دو چشم آبی ات در کاشی افتاد

دو چشم آبی ات در کاشی افتاد
به دنبالش قلم مو ناشی افتاد
کمال الملک از وقتی تو را دید
به فکر حضرت نقاشی افتاد
دیدگاه ها (۱)

بلد بودن نمی خواهد ...هر شب خواب تو را دیدن ... !دوست داشتن ...

ای که گاهت سر ناز است و گهی روی نیازمن همان روی نیازم که سر ...

🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 🕊 ‌‌ای دل اگرت طاقت غم نیست بروآوارهٔ ...

از کوی تو می آیم و از خود خبرم نیستپرسم مگر از غم ره کاش...

ات تو باتلاق ذهنی گیر کرده بود این اتفاق برای نمونه ۰۰۹ خیلی...

سناریووقتی خیلی عصبانی😑نامجون: ( داره کتاب میخونه که میخوره ...

وقتی مایکی روتون کراش بود ولی شما اون رو یک دوست ساده میدیدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط